گرفتن مدرک غیر حضوری مهندسی برق.مهندسی برق: مروری بر گرایشها، واقعیتها و تجربیات عملی
سلام، در این برنامه از مجموعه معرفی رشتههای دانشگاهی، در خدمت شما هستیم. در این قسمت، به معرفی رشته مهندسی برق میپردازیم. مهمان ما فردی است که فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد این رشته میباشد. از ایشان سپاسگزاریم که وقت خود را در اختیار ما گذاشتهاند. لطفاً با یک توضیح کلی درباره رشته مهندسی برق شروع کنید.
خواهش میکنم. من مهندسی خواندم و در مقطع کارشناسی فارغالتحصیل شدم. رشتهام بیای بود. حالا برای خیلیها ممکن است این سؤال پیش بیاید که چرا چنین تغییر مسیری دادم. این تا حدی در بین دانشجویان رشته مهندسی برق شایع است. وقتی درباره مهندسی برق صحبت میکنیم، بسیاری فکر میکنند که مثلاً باید رتبههای خیلی بالایی در کنکور داشته باشند تا وارد این رشته شوند و اینکه رشته سختی در میان رشتههای مهندسی است. راستش دور از واقعیت نیست. چون این رشته جذابیتهای خودش را دارد و سختیهای خاص خودش را هم دارد. در بعضی جاها واقعاً ریاضیات محض دخیل میشود و شاید به اندازه بعضی رشتههای دیگر انعطافپذیر نباشد. مثلاً شما در بعضی رشتهها با چیزهای مختلف به صورت شهودی برخورد میکنید، اما اینجا نه، همه چیز شاید اکثراً روی کاغذ است. البته این بستگی به گرایش و دانشگاه دارد. در بعضی گرایشها شما کار فیزیکی بیشتری انجام میدهید یا با مسائل برنامهنویسی و محاسباتی بیشتر سروکار دارید. اما به صورت کلی اگر بخواهم بگویم، رشته مهندسی برق از آن رشتههای جذاب به نظر من است که شما کاربردش را در همه رشتههای دیگر میبینید. از لحاظ ارتباط و مسائل کاری که میتواند داشته باشد، جایی نیست که نیاز به یک مهندس برق نباشد. البته این بستگی به گرایشی دارد که فرد انتخاب میکند و واقعاً میتواند به نوبه خودش رشته خیلی جذابی باشد.
برای اینکه درک این رشته برای دانشآموزان ملموستر شود، میتوانیم آن را با دروس دبیرستانی مقایسه کنیم. اگر بخواهیم این رشته را مشابهسازی کنیم، واقعاً ربط خیلی زیادی با دروس دبیرستانی ندارد. این رشته چهار گرایش اصلی دارد: کنترل، الکترونیک، مخابرات و قدرت. شاید تنها درسی که در دبیرستان به آن نزدیک شویم، درس فیزیک بخش الکتریسیته باشد که راجع به الکترون و قانون اهم و چیزهای خیلی ابتدایی صحبت میکند. اینها فقط فصل کوچکی از دروس ترم اول دانشگاه هستند و بقیه مباحث تقریباً وارد فضای جدیدی از علوم میشوند که قبلاً زیاد با آنها برخورد نداشتیم.
از دیدگاه شباهت به دیگر رشتههای دانشگاهی، شاید رشته مهندسی کامپیوتر را نزدیک به رشته برق بدانیم. در بحث سختافزار، دانشجویان گرایش الکترونیک شبیه هستند و در بحث برنامهنویسی نیز نقاط مشترک زیادی بین این دو رشته وجود دارد. همچنین، رشته مهندسی پزشکی هم در برخی دروس با گرایش الکترونیک مشترکات زیادی دارد. اما به طور کلی، این رشته آنقدر گسترده است که حتی گرایشهای مختلف آن ممکن است خیلی به هم شبیه نباشند. مثلاً دانشجویان گرایش کنترل با دانشجویان گرایش قدرت شاید از لحاظ دروسی که میگذرانند، شباهت خاصی نداشته باشند.
حالا بیایید درباره چارت درسی و فرایندی که در چهار سال دوره کارشناسی در انتظار دانشجویان است صحبت کنیم. زمانی که من درس میخواندم، دروس پایه برای همه گرایشها یکسان بود. من که گرایش کنترل خوانده بودم، مجبور بودم بسیاری از دروس گرایش قدرت را هم بگذرانم. درسهای گرایش کنترل، همانطور که از نامش پیداست، درباره کنترل کردن سیستمهای ناپایدار است. ما در این گرایش یاد میگیریم که چطور میتوانیم کنترلرهای مختلفی برای سیستمها طراحی کنیم تا پایداری آنها حفظ شود. یک مثال ملموس، سیستم کروز کنترل در خودروهای مدرن است که با استفاده از رادار و سنسور، سرعت و موقعیت خودرو را بین خطوط تنظیم میکند. این سیستمها با الگوریتمهای کنترلی طراحی میشوند. یا در بحث اتوماسیون صنعتی، راهاندازی و کنترل خطوط تولید در صنایع مختلف مطرح است.
گرایش الکترونیک درباره طراحی مدارها و سیستمهای الکترونیکی است. از انواع بردهای چاپی گرفته تا سیستمهای الکترونیکی که روزمره با آنها سروکار داریم. گرایش قدرت کمی حالت متفاوتی دارد و با سیستمهای بزرگتری مانند دکلهای برق، خطوط انتقال نیرو، نیروگاهها، ژنراتورها و ماشینهای الکتریکی سروکار دارد. گرایش مخابرات نیز به سیستمهای مخابراتی، رادارها، دکلهای مخابراتی و مباحث مربوطه میپردازد. این چهار گرایش، مجموعه مهندسی برق را تشکیل میدهند و هر کدام علوم و بازار کار خاص خود را میطلبند. انتخاب گرایش باید بر اساس علاقه فرد باشد. خوبی دوران تحصیل در گذشته این بود که دانشجویان چند ترم دروس عمومی و پایه همه گرایشها را میگذراندند و سپس با دید بهتری گرایش خود را انتخاب میکردند.
واقعیتها و تصورات نادرست درباره مهندسی برق
به تصورات غلطی که ممکن است درباره این رشته وجود داشته باشد بپردازیم. در دوران ما، بسیاری رشته برق را فقط با گرایش الکترونیک یا قدرت میشناختند. خیلی کم بودند کسانی که میدانستند گرایش کنترل چیست یا طراحی مدارهای مخابراتی دقیقاً شامل چه میشود. چیزی که برای خیلیها ملموس بود، همان مباحث الکترونیک دبیرستان بود که خیلی ابتدایی است و اطلاعات کاملی از رشته مهندسی برق به دست نمیدهد. پیشنهاد من به دوستانی که قصد ورود به این رشته را دارند این است که حتماً با فارغالتحصیلان مختلف این رشته از همه گرایشها صحبت کنند تا دیدگاه خوبی کسب کنند و بفهمند این رشته واقعاً چیست. صرفاً آوردن رتبه خوب در کنکور و انتخاب کورکورانه این رشته میتواند باعث اذیت شدن فرد شود، چون این رشته علاقه واقعی میخواهد. مهندسی برق رشته سختی است اما برای کسانی که به آن علاقه داشته باشند، شیرین است.
بازار کار، آینده تحصیلی و مهاجرت برای مهندسان برق
در ارتباط با زمینههای کاری، باید بگویم رشته مهندسی برق رشتهای است که نمیتوان محدوده مشخصی برای آن تعریف کرد. در همه صنایع کاربرد دارد. وقتی مهندس برق میشوید، حتماً برنامهنویسی یاد میگیرید و بر طراحی چیزهای خاصی مسلط میشوید. به عنوان مثال، در گرایش کنترل، وقتی دروس اتوماسیون صنعتی را میگذرانید، برای کار در نیروگاهها یا صنایع شیمیایی و مکانیکی آماده میشوید. بازار کار این رشته بسیار گسترده است. حتی مهارتهایی مانند برنامهنویسی که در طول تحصیل کسب میکنید، میتواند خودش بازار کار مستقلی داشته باشد که شاید مستقیماً به مهندسی برق مربوط نباشد. این رشته با همه رشتهها در ارتباط است و میتوان از آن در زمینههای مختلفی استفاده کرد. یک مهندس برق میتواند در هر جای دنیا فعالیت داشته باشد.
از دیدگاه آینده تحصیلی، فضای ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا هم در داخل و هم در خارج از کشور فراهم است. این که فرد در آینده چه مسیری را طی میکند، خیلی به خود شخص بستگی دارد. اگر کسی با علاقه وارد این رشته شود و روی دروس تمرکز کند، مطمئناً موفق خواهد شد. در مورد مهاجرت نیز، این رشته معمولاً نکات مثبتی دارد. رشتهای است که در لبه علم حرکت میکند و در صنایع پیشرفتهای مانند الکترونیک، مخابرات ماهوارهای، هوافضا و کنترل تقاضای زیادی دارد. بنابراین، از نظر اپلای برای تحصیل یا یافتن فرصت شغلی در خارج، رشته خوبی محسوب میشود.
آیا این رشته نقاط ضعفی هم دارد؟ همانطور که در ابتدا گفتم، شاید یکی از نقاط ضعف، انتزاعی بودن بعضی مفاهیم باشد. برخلاف بعضی رشتهها که شما یک پدیده فیزیکی را به صورت ملموس در آزمایشگاه میبینید، در مهندسی برق ممکن است نتوانید حرکت الکترونها یا برخی مفاهیم پیچیده ریاضی و محاسباتی را به راحتی تصور کنید. این رشته ممکن است تا حدی خشک به نظر برسد. اما این باز به علاقه فرد برمیگردد. همچنین، آزمایشگاههای این رشته بسیار متنوع است، اما اغلب به سیمکشی، کد نویسی و خروجیهای نرمافزاری ختم میشود. سختی این رشته از این جهت است که مباحث بسیار گسترده و بعضاً غیرقابل لمس هستند و برای درک آنها باید زمان زیادی صرف مطالعه و حل مسائل پیچیده کرد.
به نظر شما برای ورود به این رشته، پیشزمینه علمی خاصی لازم است؟ بله، ریاضیات واقعاً مهم است. شما باید در محاسبات ریاضی قوی باشید. در دانشگاه فرض بر این است که شما مباحث پایه مانند انتگرالگیری را بلد هستید. همچنین، آشنایی با مفاهیم فیزیک کمککننده است، اما در دانشگاه مفاهیم جدیدتر و پیشرفتهتری آموزش داده میشود. در کل، تسلط بر ریاضیات دبیرستان بسیار ضروری است.
ویژگی شخصیتی خاصی لازم است؟ به نظر من ویژگی شخصیتی خاصی نیاز نیست. مهم این است که فرد به رشته علاقه داشته باشد و بداند با تحصیل در این رشته به کجا میخواهد برسد. سبک زندگی افراد میتواند متفاوت باشد؛ بعضی بیشتر مطالعه میکنند و بعضی در کنار درس به ورزش و تفریح هم میپردازند. نکته کلیدی علاقه و هدفمندی است.
تجربه عملی: تغییر گرایش از مخابرات به قدرت
حالا میخواهم تجربه شخصی خودم را در مورد رشته برق و به خصوص گرایش قدرت بیان کنم. سوالی که خیلی از ما میپرسند این است که کدام گرایش برق خوب است و اصلاً چرا خودت گرایشت را تغییر دادی؟ من ابتدا مخابرات خواندم. دلیلش واضح بود؛ در دوران دبیرستان عاشق تکنولوژی و شبکههای مخابراتی و موبایل بودم. دبیرستان ما نمونه دولتی بود و معلم فیزیک خوبی داشتیم که ما را تشویق میکرد. خلاصه، با همین انگیزه در دانشگاه دولتی و در گرایش مخابرات قبول شدم. اما بعد از گذشت چند ترم، فهمیدم مخابرات واقعی با آنچه در ذهن من بود، زمین تا آسمان فرق دارد. برای من تبدیل به کوهی از معادلات ریاضی و تحلیلهای سنگین فیزیکی شده بود که درک بعضی از مفاهیم آن برایم سخت بود.
ترم گذشته بود و من دانشجوی بیخیالی نبودم و حتی معدل خوبی هم داشتم، اما حقیقت این بود که وقتی از استاد درباره مفاهیم پایهای سوال میپرسیدم، جواب قانعکنندهای نمیگرفتم. یا به خاطر پیچیدگی فیزیک مسئله، یا به این دلیل که از دید مهندسی، تمرکز بیشتر روی کاربرد بود تا خود مفهوم. به هر حال، من با این حالت که عمق مطالب را نفهمم، احساس راحتی نمیکردم. کمکم شروع کردم به بررسی گرایشهای دیگر. اول سراغ الکترونیک رفتم و حتی قاچاقی در کلاسهایشان شرکت میکردم. الکترونیک را واقعاً دوست داشتم. اما بعداً به دلایلی از جمله نگاه اقتصادی، آن را کنار گذاشتم و برای مدتی به فکر کار در حوزه شبکه و ارتباطات افتادم. اما در نهایت، از آن مسیر هم فاصله گرفتم و دوباره به درس برگشتم.
الکترونیک برایم جذاب بود، اما فکر میکردم در بازار کار ایران آنطور که باید، موقعیتهای مالی خوبی ندارد. همیشه اعتقاد داشتم اول علاقه، بعد سختکوشی و سپس پول خودش میآید. تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، گرایش قدرت را انتخاب کنم. کار برایم سخت بود چون من در مقطع کارشناسی مخابرات خوانده بودم و باید دروس زیادی را جبران میکردم. برای همین، در کنکور کارشناسی ناپیوسته قدرت شرکت کردم و در یک دانشگاه فنی قبول شدم. هم خوشحال بودم و هم نگران.
نگاهی عمیقتر به گرایش قدرت
وقتی وارد گرایش قدرت شدم، متوجه شدم که این گرایش با مدارهای الکتریکی سروکار دارد و این مرا خیلی خوشحال میکرد. چون میتوانستیم تجهیزاتی مانند موتور، ژنراتور و ترانسفورماتور را با مدار تحلیل کنیم و این باعث درک بهتر تجهیزات میشد. کاملاً برعکس مخابرات بود. هر چیزی که استاد میگفت را میتوانستیم در آزمایشگاه ببینیم و با آن کار کنیم. این فوقالعاده بود و باعث میشد خیلی سریع با تجهیزات ارتباط برقرار کنیم.
این گرایش برای کشورهایی مثل ایران بسیار نیاز است، تا جایی که برخی دروس آن بومیسازی شدهاند. این حس اطمینان خاطر میدهد که پس از فارغالتحصیلی میتوان در بازار کار مشکلات را حل کرد. همچنین، در این گرایش اغلب اساتید همزمان در صنعت نیز فعال هستند و این بسیار خوب است، چون استاد از تجربیات صنعتی خود در کلاس میگوید و ممکن است زمینهای برای ورود دانشجو به صنعت فراهم شود.
نیاز به برق در جهان همیشه در حال افزایش است. نگاهی به ترندهای جهانی بیندازید؛ حرکت به سمت انرژیهای پاک و حذف تدریجی خودروهای بنزینی و جایگزینی خودروهای برقی. این به چه معناست؟ یعنی بازار کار برای مهندسان قدرت در حال جذابتر شدن است، هم در زمینه تأمین انرژی و هم در زمینه طراحی و ساخت این وسایل. تفاوت عمده خودروی برقی با بنزینی در سیستم کنترل و موتور آن است که هر دو حوزه کار مهندسان قدرت است.
من به الکترونیک علاقه داشتم و خوشبختانه در گرایش قدرت، زیرگرایشی به نام الکترونیک قدرت وجود دارد که بسیار لذتبخش است. تفاوت آن با الکترونیک معمولی در این است که با تجهیزاتی با توان الکتریکی بسیار بالاتر سروکار دارید. وقتی وارد مقطع کارشناسی ارشد میشوید، بیشتر با گستردگی این گرایش آشنا میشوید.
یک مزیت دیگر این گرایش، حضور پررنگ بازار سرمایه در آن است. در قدرت، خیلی از مسائل را نمیتوان به صورت فیزیکی و واقعی تست کرد، مثلاً تحلیل یک خط برق فشار قوی. بنابراین، شرکتهای زیادی نرمافزارهای پیشرفتهای ساختهاند که امکان شبیهسازی و تحلیل این مسائل را فراهم میکنند. چون این شرکتها درآمد زیادی دارند، این نرمافزارها به طور مداوم بهروز میشوند. در حالی که در برخی گرایشهای دیگر، نرمافزارها بیشتر جنبه آموزشی و تحقیقاتی دارند تا کاربردی عملی در صنعت. شخصاً عاشق نرمافزارهای شبیهسازی در این حوزه هستم.
اگر هنوز به گرایش خاصی علاقه پیدا نکردهاید، احتمالاً به این دلیل است که به خوبی با آنها آشنا نیستید. از اینترنت، دوستان و روشهای مختلف استفاده کنید و اطلاعات جمعآوری کنید. قطعاً هر یک از گرایشهای برق زیبایی و کاربردهای خاص خود را دارند و انتخاب نهایی باید بر اساس علاقه شخصی شما باشد.https://abasaltian.com/phd/دپارتمان آموزشی دکتر اباصلتیان
🎓 مشاوره مقاطع تحصیلی
✈️ Student Admission
📄 International Certificates:
PMP, AWS, Cisco, Google
📝 Standardized Tests:
TOEFL, IELTS, GRE
مشاوره رایگان پلتفرم دکتر اباصلتیان:
09387708025
09392939108
قبولی دیپلم تا دکتری در ایران
اعزام دانشجو به خارج
https://abasaltian.com/phd/