بسم الله الرحمن الرحیم. من سبحان هستم، ورودی سال ۹۴ رشته مهندسی مکانیک.
دوران کارشناسی رو تو دانشگاه صنعتی شریف گذروندم. تو اون دوره کارهای متفاوتی انجام دادم؛ از کارهای دانشجویی گرفته تا دبیر انجمن علمی دانشکده. بخاطر معدل نسبتاً خوبم هم، به عنوان برگزیده آموزشی دانشکده انتخاب شدم. همین موضوع باعث شد بدون کنکور و برای مقطع کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک، بازم میزبان من باشه. الحمدلله اگه خدا قبول کنه، ورودی سال ۱۴۰۰ مقطع دکترای همین رشته تو همین دانشگاه خواهم بود.
حقیقتش برمیگرده به شش هفت سال پیش، نزدیکای کنکور. منم مثل خیلی از دانشآموزا دغدغه این رو داشتم که بعد از کنکور چه مسیری رو باید برم و اصلاً چی میخوام بخونم. با توجه به علاقهام به فیزیک و ریاضی، رفتم سرچ کردم. توی سایتهای مختلف نوشته بود "اگه فیزیک دوست داری، بهشت فیزیک، مهندسی مکانیکه!".
با چند نفر از بچههایی که تو دانشگاههای مختلف درس خونده بودن صحبت کردم و این صحبتها من رو مصممتر کرد که برم سمتمهندسی مکانیک. کنکور دادم و الحمدلله رتبهم رسید به مدرک مهندسی مکانیک دانشگاه شریف. روال عادی بود، انتخاب کردم و قبول شدم.
قبل از کنکور، تصوری که از این رشته به ما میدادن این بود که نیروگاهها مهد مهندسای مکانیکن، میریم اونجا خودرو میسازیم، مثلاً بوگاتی و لامبورگینی! یا حتی میریم ناسا! خب ما هم فکر میکردیم واقعاً اینطوریه. تا اینکه وارد دانشگاه شدم.
یکی از اولین چیزهایی که تو دانشگاه دیدم، یه خبر تو سایت دانشگاه بود: استاد دانشکده مهندسی مکانیک، پوست مصنوعی ساخته بود! من مونده بودم! قرار بود ما بیایم ماشین و نیروگاه بسازیم، نیروگاهی با برجهای خنککننده هفتاد هشتاد متری... پوست مصنوعی به این رشته چه ربطی داشت؟! اصلاً فکرشو هم نمیکردم تو مکانیک همچین کاری بشه.
بعدش یه خبر دیگه اومد: یکی دیگه از اساتید داشت روی کیفیت هوای تهران کار میکرد. مهندسی مکانیک کجا، کیفیت هوای تهران کجا؟! اینجا بود که یه جورایی دستامو آوردم بالا و گفتم: "آقا من تسلیم!". هر چی از مکانیک میشناختم و میدونستم رو کنار گذاشتم تا برم ببینم واقعاً داره تو این رشته چه اتفاقی میافته.
این شد که من سه تا شناخت مختلف پیدا کردم: یکی اینکه مکانیک واقعی چیه؟ یکی دانشگاه چیه؟ و یکی اینکه مکانیک در دانشگاه چه معنی داره؟
وقتی وارد مدرک کارشناسی مهندسی مکانیک میشین، با یه سری دروس عمومی و پایه روبهرو میشین: ریاضی، فیزیک، برنامهنویسی و دروس معارف. اینها حدود ۴۰ واحد از ۱۴۰ واحد رو تشکیل میدن. ۱۰۰ واحد باقیمونده، دروس تخصصیست که چند شاخه اصلی دارن:
· شاخه طراحی و ساخت: اینجا با دروسی مثل استاتیک، مقاومت مصالح و طراحی اجزا سروکار دارین. کسایی که این مسیر رو برن در نهایت میتونن designer ماشینآلات و قطعات مختلف بشن.
· شاخه دینامیک و کنترل: اینجا دینامیک، ارتعاشات و کنترل میخونین. فارغالتحصیلان این شاخه میتونن روی کنترل خودرو، هواپیما، موشک یا ساخت رباتها کار کنن.
· شاخه حرارت و سیالات: اینجا ترمودینامیک، انتقال حرارت و مکانیک سیالات رو میخونین. کاربردش تو طراحی نیروگاهها، سیستمهای تهویه مطبوع ساختمانهای بزرگ و موتورهای احتراقی هست.
تو مقطع ارشد، این شاخهها به گرایشهای تخصصیتر مثل طراحی کاربردی (همون جامدات قدیم)، تبدیل انرژی (همون سیالات)، مکاترونیک (ترکیب مکانیک و الکترونیک)، رباتیک و خیلی حوزههای دیگه تقسیم میشن. جالبه بدونین خیلی از فشارسنجهای دیجیتالی امروزی که توی خونهها هست، بر اساس principles مکانیک سیالات و حوزه میکروفلودیک کار میکنن.
طی تجربیاتم در دوران کارشناسی و صحبت با آدمهای مختلف، به یه جمعبندی رسیدم. به نظرم آدمهایی که مدرک مهندسی مکانیک میگیرن و وارد بازار کار میشن، تقریباً به سه دسته کلی تقسیم میشن:
1. تکنسینها: آدمهای عملیاتی و کارگاهی. کسانی که پای کار میایستن، قطعهها رو مونتاژ میکنن، عملکردها رو تست میکنن و با ابزار به طور مستقیم کار میکنن.
2. مهندسین (طراحان): اینا یه لایه بالاتر از تکنسینها قرار دارن. کارشون طراحی فرآیندها، ماشینآلات و ابزارآلاته و روی فرآیند ساخت نظارت میکنن.
3. دانشمندان (ساینتیستها): این دسته یک گام جلوتر از صنعت موجود حرکت میکنن. کارشون تحقیق و پژوهش روی مرزهای دانشه، مثلاً در حوزههایی مثل رباتیک پیشرفته یا بیومکانیک. خروجی کارشون غالباً مقالههای علمیست که امید میره در آینده به درد صنعت بخوره.
یه واقعیت تو مسیر گرفتن مدرک مهندسی مکانیک اینه که خیلی از دروسی که پاس میکنین، ممکنه مستقیماً به درد هیچکدوم از این سه دسته نخوره! اما در نهایت یه دید مهندسی بهتون میدن. واقعیت دیگه اینه که بچههای مکانیک، غالباً دیرتر از دوستاشون در رشتههایی مثل کامپیوتر، وارد فضای کاری جدی میشن. چون دانش فنی مورد نیاز این رشته، معمولاً در قالب دورههای کوتاهمدت خارج از دانشگاه به راحتی کسب نمیشه.
با همه اینها، موتور پیشران صنعت کشور، همین بچههای مهندسی مکانیک هستند. تا صنعت قوی نداشته باشین، اقتصاد هم به طور کامل نمیگرده. پیچ و مهره این صنعت رو مهندسین مکانیک میسازن.
حالا ما چه تیپ آدمایی نیاز داریم؟ به نظر من، ما نیاز به آدمایی داریم که خودشون رو در قالبهای خشک اون سه دسته حبس نکنن. یعنی نه فقط تکنسین باشن، نه فقط طراح، و نه فقط پژوهشگر. ما به آدمهای انعطافپذیری نیاز داریم که نیاز روز کشور رو ببینن. اگه نیاز کشور در یه حوزه خاص، طراحیست، برن آموزشهای لازم رو ببینن و طراح بشن. اگه نیاز، پژوهش در یه زمینه پیشرفتهست، همون مسیر رو طی کنن.
من آدمهای زیادی رو دیدهم که با همین نگاه، تو پلتفرم دانشگاهی دکتر اباصلتیان مشاوره گرفتن و مسیرشون رو پیدا کردن. اونایی که با این روحیه وارد مهندسی مکانیک بشن، این رشته آنقدر ابزار و توانایی بهشون میده که میتونن واقعاً اتفاقات خیلی بزرگی رو در صنعت کشور رقم بزنن.
ما نمونههای درخشانی داریم، مثل تیمِ سازنده ربات جراح "سینا" در دانشکده مهندسی مکانیک، که کاری در سطح تنها دو سه کشور پیشرفته دنیاست. اینا ثابت میکنن که با پشتکار و نگاه درست، میشه با یک مدرک معتبر مهندسی مکانیک، فرصتهای خارقالعادهای خلق کرد.۱۰۰٪ تضمینی - ۰٪ نگرانی
پلتفرم دکتر اباصلتیان با گارانتی کیفیت:
• مشاوره تحصیلی دیپلم تا دکتری
• مهاجرت تحصیلی
• مدارک بینالمللی
• مدارک زبان
همه چیز قانونی، همه چیز تضمینی!